همراه شما هستیم از وبسایت رهبر کوچک من با بخش شبهات و شایعات با چگونه خداوند انسان را دوست دارد؟
ما از کجا میتونیم متوجه بشیم اتفاقی که میافتد (چه خوب و چه بد) به خواست خدا بوده و به صلاح ما بوده و یا نتیجه کم کاری ما در انجام کارمان بوده؟ (پایه نهم / رشت)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):در اینجا سه سؤال مطرح شده است که اگر در ذهن تفکیک نشوند، موجب خلط مبحث میگردند.
الف -پرسش نخست این است که «چگونه متوجه شویم، آن چه اتفاق میافتد، به "خواست" خداوند متعال بوده است»؟
نظر به این که ما در فارسی [و زبانهای دیگر]، کمبود کلمات جایگزین داریم، با مشکلات فراوانی در درک مفاهیم مواجه میگردیم، مگر آن که تفکیک کنیم. به عنوان مثال: مراد از "خواست خدا" چیست؟ آیا مقصود «ارادهی الهی است» - «یا حول و قوهی الهی» - «یا اذن الهی» و یا «رضایت الهی»؟ ما به همه اینها میگوییم: «خواست خدا»!
●- در هر حال، وقتی خالق، مالک و ربّ اوست، در نهایت، "اراده" همان ارادهی اوست؛ ارادهای که به بشر داده نیز بنابر ارادهی خودش میباشد و اگر نخواهند نمیدهد و یا میگیرد؛ لذا اگر ارادهی رسیدن نفع یا ضرری (خیر یاشرّی) برای کسی نماید، کسی نمیتواند جلویش را بگیرد: «إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ - اگر خدا بخواهد صدمه اى به من برساند آيا آنچه را به جاى خدا مى خوانيد مى توانند صدمه او را برطرف كنند يا اگر او رحمتى براى من اراده كند آيا آنها مى توانند رحمتش را بازدارند / الزّمر، 38»
در این آیه، نه تنها نفی اراده از بشر نشده است، بلکه تأیید شما که شما اراده دارید، خداوند متعال، به ارادهی خودش به شما اراده داده است؛ اما در نهایت این ارادهی الهی است که غالب میباشد. پس اگر ارادهی نفع یا ضرری برای کسی بنماید، هیچ ارادهای نمیتواند با آن مقابله نماید. «وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ – بلکه خداوند هر چه اراده کند، انجام میدهد/ البقره، 253»
خداوند متعال، خواستی دارد که برای ما جبر است، مثل تولد و مرگ، یا فرستادن انبیا و وحی، یا هر امر دیگری، اما خواستی دارد که به ارادهی ما تعلق دارد، یعنی اینطور خواسته که برخی از ارادهها و خواستههای ما، محقق گردد، لذا فرمود:
«وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى - و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست / النجم، 39»
«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (القصص، 84)
ترجمه: هر كس نيكى به ميان آورد براى او [پاداشى] بهتر از آن خواهد بود و هر كس بدى به ميان آورد كسانى كه كارهاى بد كرده اند جز سزاى آنچه كرده اند نخواهند يافت.
●- در مورد "حول و قوهی الهی" نیز همینطور است. اگر کسی قائل شود که دو مبدأ و منشأ "حول و قوه" وجود دارد، مثلاً بشر حول و قوهای از خودش دارد که جدای از حول و قوهی الهی میباشد، مبتلا به "شرک" شده است، چرا که به دو نیرو و به دو منشأ اثر قائل شده است! و همینطور است راجع به "اذن" پروردگار عالم؛ که هیچ امری بدون اذن او اتفاق نمیافتد.
جبر:
این مباحث بسیار دقیق و مفصل میباشند و بارها به صورت اجمال مطالبی در این موارد درج شده است، اما خلاصهاش این است که وقتی گفته میشود، هیچ کاری جز با اراده، حول و قوه و اذن او اتفاق نمیافتد، آدمی ناخودآگاه گمان میکند که پس "جبر محض" بر همه چیز حاکم شده است؛ در حالی که چنین نیست! به انسان اراده، اختیار و قدرت انتخاب داده شده است، اما همه در طول اراده، قدرت و حول و قوهی الهی میباشد، نه در عرض و معارض با آن، به گونهای که چیزی مستقل و جدای از خداوند متعال باشند.
بنابراین، آدمی بنا بر اراده و مشیت الهی، از اراده برخوردار گردیده است، و به حول و قوهی او حرکتی و کاری انجام میدهد؛ نه این که هر چه کند، یا جبر است و یا حتماً مورد رضایت اوست.
خیر و شر:
در نظام آفرینش، چه چیزی شرّ است؟ آیا میشود گفت: روز خیر است و شب شر؟ آب خیر است و آتش شرّ؟ جاری بودن رودخانههای بزرگ و زیبا خیر است، اما سیل بد است؟ کبوتر خیر است، اما عقاب یا باز شکاری بد و شرّ؟ طلا و سنگ الماس خیر است، اما سنگ سیاه و خاردار بد و شرّ؟ ... تولد خیر است، اما مرگ شرّ است؟! آیا الزاماً ثروت برای همگان خیر است و یا فقر و گرفتاری برای همگان بد؟!
بشری که هم شیشه و آهن از کوه و زمین استخراج میکند، هم طلا و گوهرسنگها و هم نفت و گاز، و از همه نیز بهره میبرد، چگونه میتواند بگوید که آفرینش این خیر است و آن شرّ؟!
بنابراین، در نظام خلقت و تکوین الهی، همه چیز خیر است و از خیر محض، هیچ شرّی صادر نمیگردد، اما آن چه هست یا اتفاق میافتد، ممکن است برای کسی خیر باشد و برای دیگری شرّ. قرآن کریم سراسر خیر است، اما فرمود: «برای ظالمان، جز بر خسرانشان نمیافزاید»، یعنی برای آنها شرّ و ضرر میشود. فرمود: «بقیة الله، برای شما خیر است، اگر از مؤمنین باشید»، خب حالا اگر از مؤمنان نباشند چه؟! انقلاب ما، برای ملت ما و مسلمانان و آزادیخواهان جهان، خیر و منفعت بود، و برای مستکبران، ظالمان و نظام سلطه، سراسر بد، شرّ و ضرر بوده و میباشد. آیا علم و قدرت، برای همگان خیر است، یا برخی را به اسفل السافلین میبرد؟!
از کجا بفهمیم:
پس از این مقدمهی کوتاه، میتوان [باز هم به صورت اجمال]، به پاسخ سؤال بپردازیم.
معلوم شد که هر چه اتفاق میافتد، به "خواست خدا" میباشد؛ منتهی الزامی نیست که خواست خداوند متعال، حتماً مورد خوشایند و نفع بندگانش باشد. این خواست خداوند است که اگر کسی خودکُشی کرد، بمیرد – اگر کفر ورزید، به جهنم رود – اگر ایمان آورد و عمل صالح انجام داد، از حیات طیبه در دنیا و سعادت جاوید در آخرت برخوردار گردد و ... .
●- پرسش از «از کجا بفهمیم که خواست او به صلاح ما بوده؟» دو پاسخ دارد: یکی به توحید بر میگردد که قطعاً خداوند متعال "صلاح" بندگانش را میخواهد، اما اگر کسی "صلاح" خودش را نخواست، از این اصلاح الهی، محروم میماند. مانند کسی که رحمت و مغفرت الهی را نخواهد! مثل این است که بگویید: مدرسه، کتاب و معلم هست، رایگان و عمومی هم هست، اما اگر کسی نخواست تحصیل کند، اجباری نیست.
اما پاسخ دوم، از جنبهی بشری است، وقتی میگوییم: «از کجا بفهمیم»، یعنی بالاخره این ما هستیم که میخواهیم و باید که بفهمیم و اگر نفهمیم که راه را از چاه تشخیص نخواهیم داد، اما «از کجا و چگونه بفهمیم»؟!
خداوند متعال، به بشر عقل، علم و قلب داده است، لذا این پرسش که «از کجا بفهمیم که اتفاق و یا کاری که خوشایند ما نیست، به صلاح ما بوده یا نتیجهی کم کاری و خطای خودمان»؟ درست مانند این است که بپرسیم: «از کجا معلوم که تدبیر و کار ما عاقلانه بوده است یا خیر»؟!
●- به انسان، برای شناخت و پیمودن راه کمال، عقل داده شده و برای نیازهای بدنش در زندگی دنیوی، که چون حیوان میباشد، "نفس" داده شده و خودش به خوبی میفهمد که اراده و کارش، از روی عقل بوده و یا از روی "هوای نفس حیوانی". لذا حتی نیازهای حیوانی بدن نیز باید عاقلانه ارضا و برطرف گردند.
●- برای انسان، هم یک حجت بیرونی به نام "پیامبر" به همراه کتاب [علم و نقشهی راه] داده شده و هم یک حجت درونی، به نام "عقل" داده شده است، پس اگر به هر دو حجت، کتاب و نقشه، بیتوجه شد، حتماً بیراهه رفته و متضرر میگردد، اگر چه کارش به حسب ظاهر خوب باشد. مثل کسی که در ابتدای بیراههی بیابان افتاده، اما مرتب آب مینوشد که بتواند بیشتر به عمق بیابان رود!
●- علاوه بر حجج درونی و بیرونی، خیر و شرّ آدمی، به صورت الهام، به خودش وحی میشود: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا - سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است / الشمس، 8».
نتیجه:
پس اگر آدمی، عقل را بر مملکت وجود حاکم کرد، و سعی کرد که وحی [نقشه راه] را بشناسد، قوانین این صراط [بایدها و نبایدها] را بشناسد و رعایت نماید، قرب و رضایت محبوب غایی را هدف گرفت و با توکل به او و پشت سر حجت، امامی که او به عنوان معلم و مربی و الگو فرستاده راه افتاد، میفهمد که مصایب نامطلوبش، همه از جانب حق تعالی و "خیر" و برای کمال اوست؛ امتحان، یعنی همین که در گشایش و یا تنگنایی قرار گیری و به سلامت از آن عبور نموده و به مرتبهی بالاتری برسی:
«وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» (البقره، 155)
ترجمه: قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها (آثار و نتایج)، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!
●- اینجا، بهشت نیست، بلکه دنیاست؛ و دنیا، دار بقا و قرار نیست، بلکه دار فنا و گذر است؛ بنابراین زندگی در آن، با فراز و نشیب، داشتن و نداشتن - نداشتن و به دست آوردن و از دست دادن – کم و زیاد – خوشیها و ناخوشیهایی که به انسان وارد میشود [اصابت میکند] توأم میباشد.
در زندگی دنیوی، چه چیزی به جز ترس و نگرانی، گرسنگی و تشنگی، فقر و نداری، بیماری و مرگ و بالاخره صدمهای که به فرزندان برسد و یا نرسیدن به نتایج مطلوب از کار و تلاش «وَالثَّمَرَاتِ»، ناخوشایند و نامطلوب میباشد؟ هر چه هست در همین چارچوب قرار دارد؛ لذا مؤمن به هنگام مواجه با این مصائب و ابتلائات، به سرعت متوجه میشود که وارد عرصهی امتحان شده است تا به مرحله بعدی صعودش دهند، پس با همان ایمان، توکل، تلاش و طبق برنامه، استقامت و صبر میکند و میگوید: من که از دنیا، از معده، از ثروت، از فرزندان و ... به وجود نیامدهام، هدف و غایت من نیز که اینها نمیباشد، بلکه مبدأ و هدف من، "الله جلّ جلاله" میباشد، و این فراز و فرودها، از سوی او و برای رشد و تکامل من است. لذا در آیهی بعد از « وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ ...» فرمود:
«الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ * أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (البقره، 156 و 157)
ترجمه: آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!» * اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان!
مرتبط:
از کجا میتوانیم بفهمیم که آیا "اراده"ی ما بر خلاف اراده و چارچوب نظام هستی هست یا خیر؟ (24 خرداد 1397)
مشارکت و هم افزایی(موضوع و نشانی لینک متن یادداشت)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
از کجا بفهمیم که اتفاقات خوب و بد، خواست خدا و به صلاح ما بوده، و یا نتیجهی خطاها یا کمکاریهای خودمان؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9658.html